dardudel ba khoda

  • خانه 

گمنامی

15 شهریور 1397 توسط زهرا پاشاپور

از من خواستی روزی قلم در دست بگیرم و کاغذی خط خطی کنم…

اکنون مینویسم برایت آنچه از درونم میجوشد… 

راهنمای زندگی ام بودی… 

تابلوی جاده های زندگیم در تاریکی شب بودی…. 

مرا به مقصد میخواندی… 

ثابت قدم و استوار در جایت ایستاده بودی…. 

در گرمای سوزان تابستان مرا فرا میخواندی 

ای کسی که نمیدانم چه به نامم اسمت را… 

چه صدا زنم نامت را…  

بگویم دوست…  یا برادر….  یا خواهر….  چه نامم؟ 

هر چه هستی…  میدانم با خدایی و اهل بندگی… 

 2 نظر

ای طوفان زندگی ام 

15 شهریور 1397 توسط زهرا پاشاپور

بودنت مرهمی است برای زخمم.  و نبودنت باعث چرکی بیشتر زخمم.  بمان و باش با من.  

 2 نظر

در فکر تو هستم... 

15 شهریور 1397 توسط زهرا پاشاپور

 نظر دهید »

وقتی احساست کردم.... 

15 شهریور 1397 توسط زهرا پاشاپور

 نظر دهید »

برادر نداشتنی ام

15 شهریور 1397 توسط زهرا پاشاپور

تنهایم در کوچه های بی کسی 

تنهایم در این تاریکی شب 

تنهایم در این زیر  نور مهتاب 

آیا کسی هست؟  

کسی هست مرا یاری کند؟ 

ای تکیه گاهی که هیچ گاه تکیه گاهی نبودی

شاید این برگی از تقدیر من بود 

که تو را نداشته باشم 

و در حسرت رسیدن و داشتن تو باشم 

دوستت دارم 

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

dardudel ba khoda

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دوست داشتن

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس